در تاريخ بجنورد مردان بزرگي وجود داشتند كه بسياري از ما آنها را نمي شناسيم. در سفرم به بجنورد، ديداري داشتم با خانم ‹ملكه فخران› كه جد پدري ايشان ‹علي يار فخران ملقب به ميرزا آقا خان ممتحن الملك› و جد مادري ايشان ‹ دكتر اسماعيل خان سامي ملقب به نيرالحكما› از رجال دوره قاجار بودند. خانم فخران شجره نامه خانوادگي شان را در اختيارم گذاشتند. گوشه اي از خدمات اين دو رجال عصر قاجار كه باعث افتخارمردم بجنورد و كشورمان هستند اينجا مي نويسم. با تشكر از خانم ملكه فخران.
علي يار فخران ملقب به ميرزا آقا خان ممتحن الملك
علي يار فخران ملقب به ميرزا آقا خان ممتحن الملك در سال 1285 هجري قمري درجاجرم(از توابع بجنورد كه الان شهر شده) تحصيلاتشان در مدرسه دارالفنون تهران و مدرسه عالي مسلمانان تفليس . ايشان يك دختر و چهارپسر داشتند كه فرزند ارشدشان باقرخان فخران در مدرسه دارالفنون درس مي خواندن و در سن بيست و هفت سالگي فوت كردن. خانم ملكه فخران فرزند باقرخان هستند. مقامات علي يار فخران ملقب به ميرزا آقا خان ممتحن الملك، طبق شجره نامه:
شجره نامه ميرزا آقا خان ممتحن الملك
1- دخول در خدمت دولت عليه و نيابت جاجرم(1300) 2- معاونت نايب الحكومه جاجرم(1303) 3- دريافت مدال علمي(1305) 4- عضويت در جنرال قونسولگري تفليس و دفتر ادري آنجا(1308) 5- آتاشه سفارت پطرزبورغ(1314) 6- نشان شيروخورشيد(1314) 7- لقب خاني(1314) 8- نشان شير و خورشيد مجدد(1315) 9- نايب سفارت پطرزبورغ(1316) 10- نشان و حمايل سرهنگي(1318) 11- نشان درجه سه مجيدي از دولت عثماني(1318) 12- نشان درجه سه استانيلاو از دولت روسيه تزاري(1318) 13- نشان ايزابل دوكاتوليك از دولت اسپانيا(1319) 14- قونسولگري باطوم(1319) 15- كارگزاري قوچان(1323) 16- قونسولگري باطوم(تاريخ در شجره نامه پاره شده بود) 17- كارگزاري بجنورد(1325) 18- رياست عدليه بجنورد سوم صفر(1328) 19- كارگزاري كلات و درگز 26 شعبان(1329) 20- قونسولگري قفقاز(1333) آخرين مقام ايشان سفير كبير ايران درلنينگراد شوروي بود.
دكتر اسماعيل خان سامي ملقب به نيرالحكما
دكتر اسماعيل خان سامي ملقب به نيرالحكما از پزشكان دوره قاجار، جد مادري خانم فخران. خانم فخران در باره پدربزرگشان مي گويند: دكتر سامي(نيرالحكما) جزو چهار پزشك معروفي بودند كه دردوره قاجار براي تحصيل به فرانسه رفتند. ايشان بسيار باهوش و پزشك حاذقي بودند. در زمان ناصرالدين شاه يا مظفرالدين شاه دقيق به خاطرم نيست(عين گفته هاي ايشان را نوشتم) پسربچه شاه دچار تب بالا مي شود. پزشكان دربار نمي توانند تب بچه را پايين بياورند طوري كه بچه ضعيف و به حال مرگ مي افتد. قصر به ماتم و عزا مي نشيند از همه جا صداي گريه و شيون بلند است. پدربزرگم، ‹ دكتر سامي› را به بالين بيمار مي برند او هم با ‹گنه گنه› بچه را درمان مي كند و تب بچه قطع مي شود. همه خوشحال ميشوند و جشن مي گيرند و شاه به‹ دكتراسماعيل خان سامي› لقب ‹نيرالحكما› را مي دهد. از آن تاريخ ايشان به دربار راه پيدا مي كنند. دكتراسماعيل خان سامي(نيرالحكما) پنج دختر و يك پسر داشتند. پسر ايشان‹ دكتر حسين سامي› از پزشكان موفق بودند. ‹دكتر حسين سامي› بنيانگزار دانشگاه پزشكي مشهد، رئيس بيمارستان امام رضا(شاهرضا سابق) و نماينده مجلس مردم مشهد در مجلس شوراي ملي. دكتر حسين سامي در سال هفتادوسه در سن هشتادو پنج سالگي فوت كردند. مزار ايشان درصحن حرم امام رضا(ع) قرار دارد.