شيندخت و بجنورد
Shindokht and Bojnoord

شيندخت در سايت‌های ديگر :
کاريکلماتور  :  سهراب.ارگ
اکسـير [
مهرآوا : فوک‌لوريک : گنجينه‌ی اسرار ]

شيندخت
Ùˆ
شعر ترکی

فوتوبلاگ
شيندخت


شيندخت

Wednesday, August 18, 2004







این درد را به که بگویم؟!

در حالی که بجنورد زادگاهم, مظلومانه, شادی استان شدنش را بخاطر بغض همسایه در سکوت گذراند. در حالی که مردم شهرم, بی تفاوت از کنار مشکلات وکاستی های شهر می گذرند و در نهایت مهاجرت را به ماندن ترجیح می دهند؛ گذر من از بد روزگار به بیمارستان امام علی بجنورد افتاد. مشکلاتی در این بیمارستان وجود داشت كه نتوانستم به راحتی از آنها بگذرم و تصمیم گرفتم آنچه که دیدم بنویسم.
در تاریخ بیست و ششم تیرماه در اثر سانحه چپ شدن اتومبیل و زخمی شدن مادر و خاله ام به بیمارستان امام علی بجنورد رفتیم. بیمارستانی که چهار سال بیشتر از تاسیس آن نمی گذرد ولی متاسفانه به بیمارستان کهنه و قدیمی می ماند. تخت ها کهنه و خراب (تختی که مادرم روی آن بستری بود برای اینکه تکیه گاهش را بالا نگه داریم مجبور شدیم با باند ببندیم چون بالابر آن خراب بود!) در و دیوار و شیشه های اتاق کثیف و بدون پرده (هرروز صبح برای اینکه آفتاب بیمارمان را اذیت نکند از روتختی کهنه ای بجای پرده استفاده می کردیم.) نظافت هر روز صبح اتاق ها یک آفتابه آب که نظافتچی به کف اتاق می ریخت و با «تی» فقط وسط اتاق را تمیز می کرد. توالت فرنگی مخصوص بیماران به دلیل خراب بودن سیفون قابل استفاده نبود و تنها دستشویی که قابل استفاده بود به دلیل نداشتن لامپ شب ها باید با در باز استفاده می شد!(پنج شبی که من در بیمارستان بودم هر بار به مسئولین بخش اعتراض کردم, گفتند درست می کنیم و نکردند!) حتا این موضوع را در گفتگویی که با رئیس بیمارستان داشتم گفتم, گفتند بنویسید تا اقدام شود!) گذشته از این ها برخورد بد نگهبان ها, کم توجهی پرستاران و مدیریت ضعیف بیمارستان بیشتر باعث تاسف من بود. ما دو بیمار بدحال داشتیم که تمام وقت نیاز به مراقبت داشتند(متاسفانه وظیفه ای که بهیاران وکمک بهیاران باید انجام بدهند به عهده همراه بیمار است نظیر کنترل سرم و لگن گرفتن و تخلیه سوند و ...) به همین دلیل همراه هان بیماران ما در سه شیفت جابجا می شدند و این باعث اعتراض نگهبان ها بود! علاوه بر این هر روز صبح به دلیل ویزیت دکتر دو ساعت همراه را از اتاق خارج می کردند و بیمارانی که یک لحظه نباید تنها می ماندند بدون همراه باید می گذاشتیم. وقتی به دکتر علوی رئیس بیمارستان امام علی اعتراض کردم, گفتند: این خواسته پزشک جراح است و چون تنها جراحی است که در بجنورد داریم ناچار هستیم بپذیریم دکتر گفته موقع ویزیت اگر همراه بیمار باشد بیمار را ویزیت نمی کند! گفتم در این دو ساعت بیماران ما اگر نیاز به کمک داشتند چکار باید کرد؟ رئیس بیمارستان گفتند نگران نباشید به آنها می رسند! در حالی که بیماران ما سرم شان تمام یا قطع می شد و به پرستاران می گفتیم و از آنها کمک می خواستیم با خونسردی می گفتند می آییم ولی چند ساعت طول می کشید تا بیایند وقتی باند سر مادرم به دلیل بد پانسمان شدن باز شده بود و من به پرستار گفتم, گفتند خودتان درست کنید, یا برای لگن گرفتن و تخلیه سوند از کمک بهیار کمک خواستم گفتند خودتان خالی کنید! بعد آقای دکتر علوی فرمودند که خودشان رسیدگی می کنند!
این درد را به که بگویم, جراحی که قسم خورده و تعهد پزشکی دارد از بیمار بدحال خود که نیاز به جراحی دارد می پرسد می توانی هزینه عمل را بپردازی؟! و یا سی تی اسکنی که در بیمارستان انجام شد و بیمار بستری در بیمارستان است برای ویزیت, دكتر از ما خواست که به مطبش ببریم! از برخورد دکتر وقتی در مورد بیمارمان سوال کردیم, نگویم بهتر است...
خاله ام به دلیل شکستگی یکی از مهره های کمر نیاز به عمل جراحی داشت. برای عمل نیاز به ابزاری بود که از طریق شرکتی که پلاتین خریداری شده بود باید ابزار هم آماده می شد تا بعد از استرلیزه شدن عمل انجام شود ولی ابزار دیر رسید و عمل با تاخیر انجام شد. ابزار کار شامل آچار و مهره های مخصوص و قیمت آن ده میلیون تومان بود. در استان خراسان دو شرکت این ابزرا را دارند و مسئول رساندن برای عمل هستند هر شهری که نیاز به آن ابزار داشته باشند درخواست می کنند تا برایشان بفرستند اگر چند شهر همزمان نیاز داشتند اولویت با شهری است که قبلاً از ابزار استفاده نکردند. برای مثال عملی که قرار بود سه شنبه در بجنورد انجام شود اگر همزمان شهر دیگری هم نیاز به آن ابزار داشت به ان شهر فرستاده می شد چون ابزار برای عملی روز شنبه در بجنورد بوده! این که چرا بیمارستان امام علی که یک بیمارستان اورژانسی است فاقد این ابزار است و یا چرا این ابزار در انحصار دو شرکت است خود جای سوال دارد!
اینها تنها گوشه ای از مشکلاتی بود که من در چند روزی که بیمارستان بودم دیدم. شاید این درد خیلی ها باشد که هیچوقت گفته نشده مثل خیلی از دردهای دیگر...
براي اولين بار در شهر خودم در زادگاهم گذرم به بیمارستان افتاد(چون ساكن بجنورد نيستم) و باید بگویم در شهر خودم احساس غربت کردم و درد این غربت خیلی سنگین بود. این درد را به که بگویم؟!
*******
این هم بخشی از منشوری که بصورت تابلویی در راهرو بیمارستان امام علی نصب شده بود:




منشور حقوق بیمار در ده بخش

1-بیمار حق دارد در اسرع وقت درمان و مراقبت مطلوب, موثر و همراه با احترام کامل را بدون توجه به عوامل نژادی و فرهنگی و مذهبی از گروه درمان انتظار داشته باشد.
2-بیمار حق دارد محل بستری, پزشک, پرستار و سایر اعضا گروه معالج را در صورت تمایل بشناسد
3- بیمار حق دارد در خصوص مراحل تشخیص, درمان و مسیر پیشرفت بیماری خود اطلاعات ضروری را شخصاً و یا در صورت تمایل از طریق یکی از بستگان از پزشک معالج خود درخواست نماید بطوریکه در فوریتهای پزشکی این امر نباید منجر به تاخیر در ادامه درمان یا تهدید جانی بیمار گردد.
...
  


Saturday, August 14, 2004



عکسهای زیر از پروژه Stonework(شرکت بهبوداینا) در چهارراه مخابرات بجنورد گرفته شده.بتن منقش که برای اولین بار در ایران در بجنورد اجرا شد.




  


 
 

 

 

Links

بانک اطلاعاتی بجنوردی‌ها

 

Archives

June 2003
July 2003
September 2003
October 2003
November 2003
January 2004
February 2004
April 2004
May 2004
August 2004
September 2004
December 2004
January 2005
February 2005
April 2005
May 2005
August 2005
September 2005
November 2005
December 2005
January 2006
February 2006
March 2006
April 2006
May 2006
June 2006
July 2006
August 2006
October 2006
December 2006

Logo


 

 

هرگونه برداشت از مطالب يا تصاوير اين وب‌لاگ بدون ذکر نام و آدرس ماخذ ممنوع است.
 Ø´Ø±Ø§Ø±Ù‡ انصاری