يکسری ضرب المثل بجنوردی تهيه کردم که اينجا می نويسم هم به زبان محاوره ای و هم به زبان ترکی ادبی و ترجمه آن اميدوارم خوشتون بياد .
خط اول ترکی محاوره ای بجنوردی است و خط دوم ترکی ادبی
ايپ اينچه يوردن اوزولر ايپ اينجه يئردن اوزولر طناب از قسمت باريکش پاره می شود
قل قمچيه قوت ده قيل قمچىيه قوت دير. يک مو هم برای شلاق با ارزشه
قوشنم توخ، من توخ قونشوم توخ٫ من توخ. همسايه ام سير باشه٫ من سيرم
گوزون چخ سن ، آدن چخ مسن گؤزون چيخ سين٫ آدين چيخماسين چشمت در بياد ولی اسمت در نياد
خدای بو گوزه او گوزه محتاج اد مسن تانرى بو گؤزو٫ او گؤزه محتاج ائتمه سين. خدا اين چشم را محتاج اون چشم نکنه
ياق ياقه دامه، آشمز بی ايران قاليه ياغ ياغا داما٫ آشيميز آيران سيز قالا روغن روی روغن می چکه و آش ما بدون دوغ می مونه
ديلم ديلم ، باشمه گه ترن ظلم ديليم ديليم٫ باشيما گتيره ن ظلم زبانم زبانم ، به سرم بياره بلا
سفره نن آچ مسن بير عيبه بارده و قتی آچن مين عيبه بارده سفره ني آچ ماسان٫ بير عيبى واردير٫ وقتى آچسان مين عيبى واردير سفره را باز نکنی يه عيب داره وقتی باز کردی هزار عيب داره
هيچ ير آدمين از اوه ته کن اولميه هيچ يئر آدامين اؤز ائوى تكين اولمايا هيچ جا مثل خونه خود آدم نميشه
ياخشی قيز گری شيکر دن ترفه تاشله سن ياخشى قيز گرك٫ شكردن تيليف داشلاسين. دختر خوب و باسليقه بايد از شکر هم آشغال بگيره
دوست دوسته ياد ادسن بير کور قوز يادليه دوست دوستو ياد ائتسين٫ بير قورو قوز (نن) ياد ائلييه. دوست دوست را ياد کنه ، با يک گردو پوچ ياد کنه
عکسهای بالا مربوط به بنای آيينه خانه در بجنورد است که اکنون در اختيار ميراث فرهنگی در آمده
بنای تاريخی آيينه خانه ( دارالحکومه سردار مفخم )
اين بنا مربوط به قرن 13ه.ق.که در شمال بجنورد واقع شده و مقر حکومت سردار مفخم ( يار محمد خان شادلو ) بوده و ديدارهای رسمی با ناصر الدين شاه و ساير مقامات سياسی عصر قاجار در اين مکان صورت می گرفت.سر تا سر نمای شمالی ساختمان با کاشيهای زيبا پوشيده شده . در دو سوی در اصلی تصوير سربازی متعلق به دوره قاجار با لباس رسمی بر روی کاشی ديده می شود تالار آيينه خانه: طبقه همکف ساختمان دارای چهار اتاق است در طبقه دوم تالار آيينه و ساير اتاقها قرار دارد در اتاق آيينه خانه سه درب منبت کاری نفيس از چوب صندل که در آن عاج فيل بکار رفته وجود دارد کف اتاق از سنگ مر مرتخم مرغی است که از معادن بجنورد بدست آمده تمامی سقف و بدنه های چهار ضلع اتاق يکسره آيينه کاری شده و لوستر صدفی در وسط آن آويخته اند مصالح بکار رفته در اين بنا آجر با ملات ماسه و گچ می باشد . ساختمان در دوطبقه بطول 18 متر و عرض 10.90متر ساخته شده و بخاطر وجود تالار آيينه که اشکال و طرحهای گوناگون به طرز زيبا و ماهرانه ای آيينه کاری شده به "آيينه خانه" معروف است.اين بنای 110 ساله اکنون بصورت موزه در آمده .
عکسهای بالا از بش قارداش تفريحگاه بجنورد است( بش قارداش به ترکی يعنی پنج برادر) که در 6 کيلومتری بجنورد واقع شده و جای بسيار با صفا و زيبايی است.آب بش قارداش جزو آب های معدنی با خواص بسيار زياد شناخته شده. بجنورد تفريحگاههای زياد و زيبايی دارد.
ديروز بعداز ظهر وقتی تلويزيون را روشن کردم تصوير استخری با فواره هاش روی صفحه تلويزيون بود و من بدون اختيار با صدای بلند گفتم " بش قارداش " بچه ها با تعجب اومدن و من گفتم ببينيد " بش قارداش " رو نشون ميده خودم هم از کار خودم خنده ام گرفته بود مثل بچه ها ذوق زده بودم !
برنامه روستا شبکه 1 جشنواره اسب ترکمن که در " بش قارداش " بجنورد اجرا شده بود نشان می داد با موسيقی اصيل بجنوردی موسيقی ملايمی که با ساز " قوشمه " ( ساز محلی ) نواخته می شد و تصويرهای زيبايی که از پارک بش قارداش ( پارک تفريحی با استخرهای زيبا و آب معدنی که در 6 کيلومتری بجنورد واقع شده ) همراه با اسب های زيبای ترکمن نشان می داد اگر شما هم جای من بوديد همين عکس العمل را نشون ميداديد ! برای لحظه ای احساس کردم منهم اونجا هستم و صدای آب و بادی که در چنارها می پيچيد همه رو احساس کردم حتی طعم آب شيرين وگواراری بش قارداش مخصوصاً با تصويری که از مراسم آماده کردن چايی نشون می داد وای چه طعمی داره چايی که با آب بش قارداش تهيه بشه بخصوص در اون کُند ک ها !!
کُندک , ظرفهای مخصوص تهيه چای در کوه و پيک نيک است که به شکل آفتابه بدونه لوله است از جنس حلب که روی آنش گذاشته ميشه و چايی با اون طعم عجيبی داره ! بخصوص در کوه و پيک نيک !!خلاصه ديروز بعد از ظهر يک پيک نيک با حال در بش قارداش داشتم از طريق تلويزيون !
جالب اين بود که بچه های منهم از ديدن تصاوير احساس خوشحالی می کردند ! با وجودی که بچه ها در سمنان متولد شدند و همانجا هم بزرگ شدند ولی خودشون رو بجنوردی می دونند اين يعنی چی ؟! اصالت , ريشه و هويت !
دوستی بجنوردی برام ايميل زده بود و می گفت من فقط در بجنورد متولد شدم و بزرگ شده مشهدم و الان هم ساکن تورنتو ( کانادا) هستم ولی خودم رو يک ترک بجنوردی می دونم !!
اگر ما اين احساس تعلق به زادگاه و وطن مادريمان را نداشته باشيم حتی اگر اونجا هم متولد نشده باشيم بايد بگم که بی هويت و بی اصالتيم چون خون و ريشه ما متعلق به اونجاست حتی اگر يک شهرستان کوچک و دور افتاده و يا يک روستا باشه .
هر دفعه ميرم بجنورد دلم ميگيره چون شهر من اون شهري نيست كه من اونجا بزرگ شدم شهري كه با وجود كوچكي ولي بهترين شهر استان خراسان بود شهري كه در گذشته معروف به ”پاريس كوچولو“ بود و مردمانش در استان به بافرهنگي و خونگرمي معروف بودند و دخترانش البته بيشتر ..!!
ولي الان بسياري از خانواده هاي اصيل از بجنورد مهاجرت كردند و بيشترين مهاجرت در سطح استان در بجنورد بوده كه به مشهد ويا به خارج از كشور مهاجرت كردند والبته جايگزين آنها روستايياني كه با فروختن زمينهاي كشاورزي به بجنورد مهاجرت كردند و بيشتر به شغلهاي كاذب مي پردازند و بيشتر آنها با خريدن اتومبيل مسافر كشي مي كنند حالا خودتون مجسم كنيد كه شهر كوچكي كه از اطراف در محاصره زمينهاي كشاورزي است و زمين باير نداره تا شهر توسعه پيداكنه و بزرگ بشه ولي با بازسازي خونه هاي قديمي ورواج آپارتمان سازي تراكم جمعيت زياد شده . اگر محله اي قبلاَ گنجايش صد خانواده را داشت حالا در همين محله ها بدون بزرگ شدن خيابان و امكانات شهري با ساختن آپارتمانهاي مرتفع جمعيت ده برابر شده حالا مجسم كنيد اين جمعيت كه بيشتر آنها هم در مركز شهر هستند وارد خيابانهاي اصلي ميشند و بي قانوني آنها هم از يك طرف چه بلبشويي ميشه ؟!! و من افسوس بجنوردي رو مي خورم كه وقتي به مدرسه ميرفتيم در زير سايه درختان چنارش كه اغلب اونا قديمي و بزرگ بودند حتي بعضي از اونا به خاطر قدمتشون معروف بودند اگر به تاكسي مي گفتيم ” دو چنار “ مي دونست منظور ما كجاست ولي متاسفانه از اون دو چنار ديگه اثري نمونده درست مثل خيلي از چيزها كه ما از اونا خاطره داشتيم مثل استاديوم ورزشي بجنورد كه در جنوب بجنورد قرار داره و انتهاي شهر‚ قبلاَ هر وقت مراسم خاصي بود مردم اونجا جمع مي شدند و برنامه اجرا مي شد و خياباني كه به استاديوم ختم ميشد سراسر باغ بود و جوي آبي كه هميشه پر آب بود و آب زلالي كه وقتي از استاديوم خسته برمي گشتيم نسيم خنكي كه از آن بر مي خواست با بادي كه در لابلاي درختان تبريزي مي پيچيد مثل سنفوني آرامش بخي بود كه خستگي از تن ما دور مي كرد ‚ اين دفعه بچه هارو بردم تا اين محل رو بهشون نشون بدم و محلي كه پدرشون درس مي خوند را ببينند ( چون دبيرستان همسرم در همون خيابون بود) همينطور از خاطراتي كه داشتم براشون بگم علاوه بر آن به اونا نشون بدم كه چهره بجنورد اونقدر هم كه فكر مي كنند زشت نيست ( چون از شلوغي و بي نظمي خيابونا بچه ها كلافه بودن)
ولي چقدر متاسف شدم وقتي ديدم از اون جوي آب بزرگ و پر آب بچز چوي باريكي كه آب بسيار كمي در آن بود چيزي نمونده و باغها !!!!! باورم نميشد همه رو خشكونده بودند كه به عنوان زمينهاي مسكوني بفروشند و مي خواهند به جاي در ختان تبريزي آپارتمان بكارند !!!!!!!
وقتي اينهارو ديدم با خودم گفتم اونهايي كه رفتند و هرگز به بجنورد بر نمي گردند كار درستي كردند چون لااقل بجنوردي در ذهن آنهاست كه اون موقع ديده بودند و با آن خاطره دارند نه ايني كه ما داريم مي بينيم !!
ولي با همه اينها هر دفعه كه مي خوام برم بجنورد دلم پر ميكشه و همه زشتي هاش رو فراموش مي كنم چون زادگاهم وشهر خاطره هام رو دوست دارم با وجودي كه خيلي سال از اون دور بودم .!!
بجنورد کانون بزرگ جهانگردی شمال شرق ايران با جاذبه های بی نظير گردشگری مانند پارکهای باباامان,بش قارداش, جنگل گلستان و دهها تفرجگاه و آبشاروآبگرم معدنی و آثار باستانی متعدد می باشد. پارک باباامان که در ده کيلومتری شمال شرق بجنورد در کنار جاده بجنورد – مشهد واقع شده از گردشگاههای زيبا و با صفاست کسانی که از طريق جاده شمال به مشهد رفته اند حتماً پارک باباامان راديده اند.
در شش کيلومتری جنوب بجنورد گردشگاه بش قارداش قرار دارد. بش قارداش با چشمه های هميشه جوشان و چنارهای سايه گسترش قدمتی ديرينه دارد. بش قارداش به معنی پنج برادر می باشد که مقبره ای درانجا قرار دارد که در اثر زلزله خراب شده والان در حال بازسازی انجا هستند. آب بش قارداش از ابهای معدنی است که دارای خواص درمانی می باشد.بجنورد دارای سوغاتی های منحصر بفرد می باشد مثل: آبنبات بجنورد (شکر پنير) که بسيار معروف است. قره قوروت, کشک, پنيروکره محلی، روغن حيوانی وجاجيم, گليم, قاليچه های کردی و ترکمنی, پشتی قالی و قاليچه های صادراتی.
به بش قارداش و آن آب گوارا
به گل گشت خوش دشت و دمانش
همينطور که قبلاً قول داده بودم می خواهم راجع به زادگاهم بجنورد بنويسم. تا با آنجا بيشتر آشنا شويد ولی چون مطالب زياد است در چند نوبت می نويسم. بجنورد در شمال استان خراسان قرار گرفته که از شمال با کشور ترکمنستان واز شمال شرقی تا جنوب شرقی با شهر های شيروان, قوچان, اسفراين و سبزوار همسايه است واز شمال غربی تا جنوب غربی به استان گلستان و سمنان محدود می شود.
وجه تسميه بجنورد بجنورد در اصل "بيژن گرد"به معنی ساخته شده به وسيله بيژن بوده است بعد ها بيزن جرد ناميده شده و بر اثر تحولات آوايی به بيجن يورت يا بيجن يورد و سرانجام به شکل "بجنورد" تغيير پيدا کرده. لسترنج در کتاب " سرزمينهای خلافت شرقی " اين شهر را " بزهان" ناميده. بجنورد از نقاط کوهستانی خراسان است که در ميان رشته کوه "آ لاداغ" (امتداد البرز) واقع شده.اين رشته کوه که در جنوب بجنورد قرار گرفته مجموعه ای از زيباترين پديده های طبيعی در شمال خراسان را بوجود آورده. آب و هوای بجنورد بعلت وجود کوهستانها در اطراف آن معتدل و مرطوب است. بجنورد دارای مراتع وبيشه زارهای سرسبز و انواع علوفه جهت چرای دام است. و بخاطر آب و هوای خوش ودارا بودن گردشگاهها و مناظر زيبا از معروفترين شهر های خراسان است. مردم بجنورد شيعه مذهب هستند و ده درصد ساکنان آن اهل سنت می باشند زبان اصلی مردم بجنورد ترکی می باشد (ولی متاسفانه مانند بيشتر شهر ها نسل جديد فارسی صحبت می کنند) و در روستاهها کردی ولی به زبانهای فارسی دری و ترکمنی هم تکلم می کنند و طوايف فارس , کرد , ترک , ترکمن , خاوری و بلوچ در اين شهر به سر می برند. بر اساس بررسيهای انجام شده در بجنورد يک نقطه مربوط به دوران ميان سنگی دو نقطه مربوط به هزاره چهارم قبل از ميلاد دو نقطه مربوط به هزاره سوم پيش از ميلاد شناسايی شده و رود اترک که صدوسی کيلومتر از بخش پر آب آن در بجنورد جاری است در اوايل هزاره اول قبل از ميلاد نقش مهمی در شکل گيری جوامع در کنار آن رود را ايفا کرده. شهر کنونی بجنورد در حدود سال هزاروصد هجری قمری بد ست توليخان ابن نجفقلی خان يکی از امرای اکراد طايفه شادلو بنا گرديده. جد اعلای اين طايفه , قورچی يوسف نام داشت که شاه عباس او را حاکم اکراد طايفه شادلو کرد. در فتنه حسن خان سالار به سال هزارودويستوشصتوسه هجری قمری بجنورد ويران شد و فرزندان توليخان تا يار محمد خان بر بنا و آبادی اين شهر افزودند و باز به مرمت آن پرداختند.